در یادداشت مفهومی-نظری اخیرم با عنوان ”حکمرانی برای خلق در مقابل حکمرانی برای خدا“ گفته بودم که تغایر یا تعارض داشتن ”هدف از دینداری“ و ”هدف از حکمرانی“ بستگی تام دارد به اینکه تلقّی ما از دینداری و حکمرانی چه باشد. در آخر بحثم به اینجا رسیدم که هریک از ما تلقّیمان از دینداری و حکمرانی را از منبع یا منابعی اخذ میکنیم و یا از فضای اجتماعیـسیاسیِ غالب بر روزگارمان.
با توجه به اینکه فضای اجتماعیـسیاسیِ جامعهٔ امروز ما تحت تأثیر شدید شیوۀ حکمرانی روحانیونِ در حاکمیت به سرعت در حال سکولارشدن است ما امروزه برای تلقّیمان از دینداری و حکمرانی باید به کدام منابع متوسل شویم؟ آیا باید به محکمترین و موثّقترین منابع دینیمان توسّل جوییم یا تحت تأثیر جو غالب زمانه تلقّیمان از دو مقولۀ دینداری و حکمرانی را تقویم کنیم؟
در اینکه در سالهای ۵۶ و ۵۷ به ندرت میشد رجلی سیاسی را یافت که نگاه سکولاریستی به حکمرانی داشته باشد (به استثنای فعّالان سیاسی مارکسیست) تردیدی ندارم. همچنین در اینکه امروزه به یمن و برکت حکمرانی روحانیان و نارضایتی و انزجار عمیق و وسیع میان تمام اقشار، کثیری اگر نه اکثریتی از رجال و فعّالان سیاسی نگرشی کاملاً سکولاریستی دارند هم تردیدی ندارم. اضافه کنم که ایکاش برکت حکمرانی روحانیان در سکولاریزهشدن جامعۀ سیاسی خلاصه میشد: امروزه روز، شاهد پدیدار فاجعهآفرین دینگریزی و حتی دینستیزی روزافزون هستیم. امروزه در غرب کمتر ملّتی را میتوان یافت که دینگریز باشد چه رسد به دین ستیز. و این به رغم اینکه در تمام این جوامع، اصول و اندیشههای دینی، قانوناً و رسماً نباید نقشی در حکمرانی داشته باشد.
روشن است که ما و جامعۀ نخبگانی و رجال سیاسی امروزه بر سر دوراهی بزرگ و سهمگینی قرار داریم:
1- اصلاح اساسی روابط و مناسبات سیاسیـاقتصادیِ به شدت آمیخته به مظالم و مفاسد، روابط و مناسباتی که بواسطۀ حضور و نقش فائق روحانیان در عرصۀ حکمرانی به پای دین خدا گذاشته شده است. و بازشناسی سیاستها و تصمیماتی که هیچ ربط و نسبتی با میراث مسلّم دینی ندارد و معذلک با توجه به ادعای نابجا و گزاف حکومت اسلامی، تمام آن سیاستها و تصمیمات به حساب دین خدا گذاشته شده است.
2- پذیرفتن اینکه آنچه روحانیان و پیروان روحانیان در این چهل و چهارسال انجام دادهاند همان خودِ اسلام است و نتیجتاً، این فضای به شدت سکولاریستی و دینستیزانه را یکجا سرکشیم و بنوشیم و چهار نعل به سمت فرهنگ و تمدن غربیان بتازیم.
– آیا تردیدی وجود دارد مردم، نخبگان دانشگاهی و حوزوی، و رجال سیاسی با این دوراهی بسیار خطیر و سرنوشت ساز مواجهند؟
– آیا روحانیان فعال و غیر فعّال در عرصۀ سیاست، این دوراهی را میبینند و نسبت به آن سکوت خواهند کرد؟ آیا دانشگاهیان و سایر نخبگان در قبال این دوراهی به سکوت بسنده خواهند کرد؟
”ربّنا افتح بیننا و بین قومنا بالحق و انت خیرالفاتحین“
پنجشنبه ۱۴۰۱/۵/۲۰