
آقای دکتر! آقای روحانی در ابتدای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری چهرهای فرهیخته ٬ آرام و صبور از خود نشان داده و بارها بر اینکه نباید دهان منتقدان را بست تاکید کردهاند. اما به نظر میرسد صحبتهای اخیر ایشان در تناقض کامل با صحبتهای قبلیشان قرار دارد. چه اتفاقی باعث شده آقای روحانی این ادبیات را در مقابل منتقدانش به کار بگیرد؟
از آن روی که جامعه ما به ادب و فرزانگی و فرهیختگی احترام و ارج قابل توجهی میگذارد ٬ بنابراین طبیعی بود برای ایشان و هر کس دیگری که نامزد میشود که چهره فرهیختگی و فرزانگی از خود به نمایش بگذارد. بنده در اینجا تناقضی نمیبینم و در واقع بیشتر یک چهرهنمایی در گذشته صورت گرفته است. اگر سوابق ایشان را اجمالا بررسی کنید ملاحظه میکنید که سوابق فرهیختگی و فرزانگی، علم و دانش و پژوهش و ارتباط نزدیک با دانشگاه و دانشگاهیان را نمیتوان دید. بنابراین اتفاقی که میافتد این است که آنچه که ادعا میشده و سعی میشده به نمایش گذاشته شود، تدریجا کنار میرود و چنین رویدادهایی رخ میدهد که شیوه مرسوم و معمولتر ایشان است و این شیوه روز به روز بیشتر نمایان میشود. این پدیدار خارقالعادهای نیست. آنچه که بسیاری از ما آدمها تلاش میکنیم از خودمان بروز دهیم و به نمایش بگذاریم با آن چه که در واقع هستیم متفاوت است. اینجا هم یک چنین اتفاقی افتاده و پیچیدگیای در کار نیست. ما دانشگاهیان، حوزویان و هم عموم مردم باید تدریجا بپذیریم که رییس جمهورمان را، به رغم آن چه ادعا و نمایانده میشود، باید بر اساس انچه که رفتار میشود مورد قضاوت قرار دهیم.
پس منظور شما این است که ایشان از ابتدا هم تحمل نقد مخالفان را نداشتهاند؟
فیالواقع چنین است. بنده مروری میکردم بر رفتار بسیاری از رجال مملکتی در قبل و بعد از انقلاب. حقیقتا این تندخویی و پرخاشگری فوقالعادهی خلاف شأن یک مقام عالی رتبه مملکتی را نمیتوان در جای دیگری سراغ گرفت. اگر چه مقایسه کار بسیار دشواری است اما به این مقدار میتوان بسنده کرد که در اوج قدرت و اقتدار و شوکت خود، پهلوی دوم که با انواع نارضایتی ها و اعتراضات مواجه شده بود گفت: کسانی که نمیخواهند یا نمیتوانند این شرایط را بپذیرند ما گذرنامه میدهیم از مملکت بروند. خوب! این کسی است که به هر حال آن شیوه دیکتاتوری و خفقان و قلع و قمع مبارزان و معترضان را از او سراغ داریم اما در هر صورت به لحاظ حفظ ظاهر یک حرمتهایی را و یک میزان از ادب را رعایت میکرد. اما این عباراتی که ما هفته پیش از آقای روحانی شنیدیم، واقعا مایه تاسف و تاثر عمیق است که این میزان فوران و غلیان از ناحیه ایشان بروز کند که به منتقدین توافقنامه ژنو و نیز نحوه مذاکرات بگویند «به جهنم بروید». این واقعا بسیار سنگین و ناگوار است. ایشان طیفی از گزینهها را در اختیار دارند که میتوانستند از انها استفاده کنند: «من منتقدین را قبول ندارم»٬ «انتقادات منتقدان مبتنی بر واقعیات نیست»، «انتقادات را وارد نمیدانم»، “بیشتر انتقادات بر اساس اطلاعات غلط مطرح شدهاند”، و هکذا. این حرفها را بسیار میتوان زد و خلاف عرف و شان هم نیست که گفته شود. اما اینکه بگویند «بروند به جهنم» آنهم با این لحن، به نظر میرسد فقط نشانگر یک خطای کوچک یا لغزش نیست. آنچه بنده از این سخنان استشمام میکنم حکایت از یک درون پردرگیری و پرغلیان و آشفته ایست که از نوعی ناکامی و سرخوردگی شدید حاصل میشود.
ادبیات ایشان و انتقادات تندشان بیشتر به جریان حزب الهی و انقلابی است. به نظر شما چرا این جریان فقط مورد خطاب ایشان قرار میگیرد و این سوال پیش امده که دولت آقای روحانی میخواهد چه اقدامی انجام دهد که جریان انقلابی را مزاحم خود میداند؟
در وهله اول باید گفت گرچه ظرف یکسال گذشته، خطاب تندگوییها و پرخاشهای ایشان عمدتا متوجه افراد و جریانهای جبهه انقلاب و حزبالهیها بوده٬ اما من تعجب نخواهم کرد که در سالهای آینده ما با پرخاشگریهایی نسبت به برخی از منتقدین غیر حزب الهی مواجه شویم و این اصلا دور از ذهن نخواهد بود. اما اینکه چرا ظرف یکسال گذشته ایشان جریانهای جبهه انقلاب را مورد خطاب و عتاب قرار دادهاند برمیگردد به این که این جریان است که ظرف یکسال گذشته، از زمان آغاز دولت ایشان، نسبت به انحراف و کجرویها از آرمانها و اهداف انقلاب حساس بوده، موضعگیری کرده است و به تعبیری در میدان و عرصۀ انقلاب حضور داشته نسبت به هر نوع خدشهای که به ارکان و آرمانهای انقلاب میآمده و یا تصور میکرده میآید، اعلام نظر و موضع کرده به آن مواضع انتقاد و اعتراض کرده است.
بعلاوه اینکه به نظر می رسد ایشان نگرانی عمدهای که دارند این است که در ادامۀ این نوع سیاست خارجی بیسابقه در انقلاب در طی این سی و اندی سال، یک اقدامات و چرخشهای مهم دیگری ظرف چند ماه آینده میخواهد صورت بگیرد و ایشان نگران جریان جبهه انقلاب هستند که مجددا به میدان بیایند و اعتراض کنند. با توجه به اینکه ایشان یک چنین دورنمایی را برای سیاست خارجی خود دارند و اطلاع دارند که چه جبهه فکری و سیاسیای اعتراض خواهد کرد، پیشاپیش این جبهه و جریان را مورد هجمه و توهین و تخویف قرار میدهند.
شما هم به زمینه هستهای در این رفتار اشاره کردید. این صحبتها دقیقا زمانی مطرح شد که اوباما گفته بود من به توافق نهایی با ایران بر سر مسئله هستهایاش زیاد امیدوار نیستم و معتقدم زیر ۵۰ درصد این امکان برای توافق وجود دارد. این همزمانی به دلیل این نیست که شاید دولت متوجه شده که سرانجام توافقی با آمریکا در میان نخواهد بود و شاید بهتر بود از اول تمام نیروی خود رابر مسایل سیاست خارجی متمرکز نمیکرد و بر سیاستهای اقتصادی داخلی و به خصوص اقتصاد مقاومتی تکیه میکردند ٬نتیجه بهتری میگرفتند؟
من با این تحلیل موافقم. در واقع دولت اقای روحانی یکی از مهمترین سیاستهایشان را گذاشته بود که اولا تحریمها را مرتفع سازد و امید داشت که با مرتفع شدن این تحریمها گشایشهای اقتصادی و معیشتی قابل توجهی در زندگی مردم به وجود بیاید. لیکن هم توافقنامه ژنو آن نویدهایی که آقای روحانی و وزیر خارجه شان اعلام میکردند را به ارمغان نیاورد و هم اعتراضها و انتقادهای مستدل و قوی جریان هوشیار و غیور جبهه انقلاب به وضوح نشان میداد که از توافقنامه ژنو، و هم نیز از طرفهای آمریکایی اعتماد شدۀ دولت، هیچ آبی گرم نخواهد شد و نهایتاً سر دولت حسابی در این مذاکرات کلاه رفته است. این انتقادات و همزمان عدم پاسخگویی قانعکنندۀ دولت و هم نیز خسرانباری فوقالعادۀ توافقنامۀ ژنو، باعث شد در نهایت خطوط قرمزی بسیار شفاف برای این مذاکرات تبلور پیدا کرده و شکل منظم و منقحی پیدا کند. به نظر میآید که اینک موانع جدی بسیاری برای وادادگی و دستگشادگی سابق، به وجود آمده است و همین مسئله نیل به توافقنامه دیگری را بسیار ضعیف میکند. باید گفت یک عصبانیت و یک احساس محالبودن و یا احساس دشواری فوقالعادهای در تیم سیاست خارجی و مشخصا رییس دولت اینک بوجود آمده و به وضوح قابل مشاهده است. اینک وزارت خارجه و رئیس دولت با تمام وجود حس میکنند که با این خطوط قرمزی که شکل گرفته و معین و مشخص شده است و حتی بخشی از دولت یعنی سازمان انرژی اتمی هم در شکل دهی این خطوط قرمز نقش داشته است، دیگر نمیتوان مجددا به توافقی به آن سهولت رسید. دیگر نمیتوان توافقات بعدی را هم مثل توافقنامه ژنو با پایکوبی و دست افشانی و جشن و شادمانی دروغین بمدد جریان رسانهای “دربار جدید زر و زور و تزویر” و همراهی رسانه ملی و همچنین همگاهی هیات رییسه مجلس، به عنوان کار تاریخی بزرگ دیگری به مردم و به ملت ایران خوراند.
دولت و شخص رییس دولت آقای روحانی به وضوح میبینند که با این خطوط قرمز، تقریبا بسیار بسیار دشوار است که بتوان به توافقنامه دیگری رسید. دولتمردان آمریکایی راجع به تامین منافع ملیشان بسیار جدی هستند و در تامین امنیت ملی خودشان و هم متحدانشان اعم از متحدان ناتویی و نیز متحدانی که در خاورمیانه و خلیج فارس دارند، بسیار جدی هستند. و هرگز حاضر نمیشوند یک سانت از مواضع اساسی راهبردی خود کوتاه بیایند. بدین ترتیب، این عصبانیت و خشم قابل فهم است که دولت و رییس دولت میبینند آن رویه سابق که به توافقنامه ژنو انجامید، اگر نگوییم محال شده، باید گفت بسیار دشوار شده است .
صحبت آقای روحانی بازتاب بسیار وسیعی در نشریات غربی داشت و دارد. این سیگنال را برای طرف غربی میفرستد که اگر من بخواهم میتوانم جلوی منتقدین را بگیرم. این سیگنال چه خطراتی برای خود مذاکرات دارد؟ به این دلیل که آمریکا دارد از مهره کنگره به خوبی در مذاکرات بهره میگیرد اما دولت آقای روحانی تنها به تیم هستهای متکی است و حتی مجلس را هم در این مسئله بازی نمیدهد.
این صحبتها بسیار مضرّ است. من معتقدم که در واقع سیاست خارجی ما و شخص آقای روحانی به عنوان رییس جمهور از این جریان اعتراضیـانتقادی نسبت به توافقنامه ژنو بهره برداری مثبت نکرده و از این امکان استفاده نمیکند. وزارت امور خارجه آمریکا و اوباما مدام کنگره را در جای خود و در جای مناسب و دقیق مورد استفاده قرار میدهد و از انتقادهای آنان بهره برداری میکند. بنده با کمال تاسف باید بگویم که به نظر میرسد آقای روحانی احساس میکنند در عرصه سیاست بسیار متبحر و ماهر هستند و نیازی به مشورت با هیچ نهاد دیگری ندارند. مجلس متاسفانه به واسطه سیاستمداریهای شخص رییس مجلس و هیات رییسه به یک خفتگی و مردگی و سکوت کشانده شده است اما جریان مردمی دانشگاهی و جریان بسیار محدودتر حوزویِ منتقد، نقش خوبی ایفا کردهاند. اما در کمال تاسف دولت و سیاست خارجی ما از این جریان توفنده انتقادیـاعتراضی بهره برداری نمیکند و نه تنها بهره برداری نمیکند، بلکه آنها را سرکوب و تضعیف میکند به طوریکه برای طرف غربی این احساس به وجود امده که دولت قدرت زیادی در ایران دارد و میتواند هر اقدامی که میخواهد را در این زمینه بسیار راهبردی انجام دهد. من البته به این مسئله شک دارم و به نظرم این سیگنال با وجود اینکه به طرف غربی مخابره میشود، بعید میدانم آمریکاییها به این فضاسازیهای بیمهابا توجه زیادی نشان دهند.
منتشر شده در: مصاحبه با هفته نامه خط خبر در تاریخ ۲۴/ ۵/ ۹۳٫