سوره مبارکه توبه:«یَحذَرُ المنافقون ان تُنزَّلَ علیهم سوره تُنَبِئُهم بِما فی قلوبِهم قلِ استَهزِءُوا إِنَّ اللهَ مُخرِج ما تَحذ َرون (۶۴) ولَئن سَالتَهم لَیقولُنَّ إِنَّما کُنَّا نَخوضُ و نَلعَبُ قل ابِاللهِ و ایاتِهِ و رسولِه کنتُم تَستَهزِئون (۶۵) لاتَعتَذِروا قد کفَرتُم بعدَ ایمانکُم إِن نَعفُ عن طَآئِفهٍ مِّنکم نُعذِّب طَآئِفهً بِانَّهم کانوا مُجرِمین (۶۶)»
«منافقان می ترسند از این که سوره ای علیه ایشان نازل شود که دیگران را از آنچه در قلوب ایشانست خبر دهد؛ ای رسول! به منافقان بگو استهزاء کنید، همانا خداوند سبحان از قلوب شما خارج و ظاهر می کند آنچه را از آن می ترسید (۶۴) و اگر از ایشان بپرسی که به چکار مشغولید و گذران عمر می کنید همانا می گویند جز این نیست که خود را سرگرم می کنیم و بازی می کنیم؛ ای رسول! بگو آیا خداوند سبحان و آیاتش و رسولش را در دنیا استهزاء می کردید (۶۵) امروز که روز حساب و کتاب و عقاب است عذر نیاورید که همانا بعد از ایمان آوردن کفر ورزیدید؛ اگر گروهی از شما را عفو کنیم گروهی را عذاب می کنیم زیرا مجرم بودند (۶۶)»
چه چیزی در قلوب منافقان است که از آشکار شدن آنها بیم و هراس دارند با توجه به آیات شریفه ۶۵ و ،۶۶ آنها بعد از ایمان آوردن به خدا و رسولش کافر شدند و سپس دین خدا را بازیچه قرار دادند، در حالی که کفرشان را پنهان می کردند. نیازی به بحث ندارد که چرا آنها از آشکار شدن کفرشان بیم داشتند. آنچه اما مایه شگفتی و مستحق تامل است این است که کفرشان در قلوبشان بوده است. براستی کفر در قلوب چه می کند مطابق میراث فلسفی ما، ما عقولی داریم که با آنها حق و باطل را تشخیص می دهیم، سپس حق را می پذیریم و باطل را هم طرد می کنیم. قلوب ما نه در تشخیص حق و باطل، و نه در پذیرش و طرد متعاقب هیچ نقشی ندارند. در این صورت با سخن صریح حضرت حق چه کنیم که «منافقان می ترسند از این که سوره ای برایشان نازل شود که دیگران را از آنچه در قلوب ایشانست خبر دهد.»
منتشر شده در: روزنامه ایران، شماره ۳۸۷۵، ۱۲ اسفند ۱۳۸۶