المائده: ۴۱ «یَآ ایَّها الرَّسولُ لایَحزُنکَ الّذین یُسارِعون فی الکُفر مِنَ الّذین قالوا ءَامَنَّا بِافوَاهِهِم و لَم تُؤمِن قلوبُهم و مِنَ الّذین هادوُا سَمَّاعونَ لِلکَذِبِ سَمَّاعونَ لِقومٍ آخَرینَ لَم یَاتوکَ …»
«ای رسول! آنان که در کفر شتاب می ورزند، از آنهایی که به زبان می گویند ایمان آوردیم و حال آنکه قلوب ایشان ایمان نیاورده است و نیز از آنهایی که جهود شدند و گوش بسیار شنوایی برای دروغ ها دارند و هم نیز گوش بسیار شنوایی برای قومی دارند که نزد تو نیامدند، … ترا اندوهگین نسازد و …»
روشن است که ایمان آوردن و در نتیجه، ایمان نیاوردن امری کاملاً قلبی است. قلب است که آرا و اندیشه ها و ایضاً، پیام پیامبران را می پذیرد یا رد و طرد می کند.
آیا ما سنتاً و جاریاً بر این تصور نبوده و نیستیم که انسان ابتدا تعقل می کند و در نتیجه و به تبع آن، به چیزی ایمان می آورد
آیا ما سنتاً و جاریاً، مطابق منظر و دیدگاهی درباره معرفت، بر این اعتقاد نبودیم که باورکردن، اعتقادیافتن، پذیرفتن و ایمان آوردن جملگی اموری یا مقولاتی تعقّلی و یا عقلانی (معقول) هستند
آیا ما سنتاً و جاریاً، مطابق بینشی بسیار قدیمی، بر این باور نبودیم که انسان بنیاناً و بلکه تقویماً موجودی عقلی است آیا این بینش با کتاب الله همخوانی دارد

منتشر شده در: روزنامه ایران، ۲۶ اسفند ۱۳۸۶

به اشتراک بگذارید : | | |