ویتگنشتاین قائل است که: «سرنوشت، آنتی تز قانون طبیعی است. قانون طبیعی چیزی است که شما تلاش می کنید عمیقاً آن را فهم کنید (یا بشناسید) و به کار گیرید، اما سرنوشت را نه» (۱۹۸۰: ص ۶۱)
این درست است که ما تلاش می کنیم قوانین حوزه فردی و اجتماعی را بشناسیم، اما آیا با گذشت چند صد سال از تلاش های مستمر معرفتی، آیا توانسته ایم آنها را، اگر وجود دارند، عمیقاً بشناسیم آیا توانسته ایم به مدد چیزهایی که قانون طبیعی می خوانیم دست کم برخی از رویدادهای حوزه فردی و اجتماعی را که مطلوبند صورت بخشیم، و یا آنها را که نامطلوبند منع کنیم، و یا حتی پیش بینی کنیم آیا روزی خواهد رسید که انسان، بدانگونه که سن سیمون تخیل یا توهم کرده بود، بتواند رویدادهای حوزه فردی و اجتماعی را موافق آمال و آرزوهایش تکوین و تقویم و تعیین کند اینطور نیست که من در این مورد تردید بسیار بسیار جدی دارم. اصلاً و ابداً! من یقین دارم که وقوع چنین روزی محال است و آن هم بدین دلیل ژرف و بنیانی که اوامر و نواهی و دلالات قلوب انسان ها را که متنوع و متکثرند نمی توان تبیین و پیش بینی کرد.

منتشر شده در: روزنامه ایران، شماره ۳۹۲۰، ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۷

به اشتراک بگذارید : | | |