
بسم رب الشّهداء و الصّدیقین
سلام و رحمت و برکات خدا بر شما اهالی دردمند و مظلوم محله وصال.
آری! چقدر بجا و بحق گفتهاید که ما استادان دانشگاه سالها از آزادگی و مردانگی و انصاف و عدالت و ایستادگی در برابر ظلم و تعدی و تبعیض در کلاسهایمان داد سخن میدهیم اما هنگام حقگویی و حقطلبی و اعتراض، اکثر ما در سوراخهای منافع پست و حقیر صنفیمان پنهان میشویم و بعضا ملاحظات شبکه رانتیمان ما را به توجیهپردازیهای ناجوانمردانه حقکشانه میکشاند. البته حقتر و منصفانهتر اینست که چه بسا سکوت اساتید دانشگاه تهران بیشتر از آن روست که از اقدامات انتقامگیرانه هیئت رئیسه دانشگاه خوف و بیم دارند. و این سخن، بنوبه خود، یعنی اساتید دانشگاه غالبا بر این باورند که کمترین موضعگیریِ صادقانه عادلانه در این زمینه، غرامت سنگینی را پشت در بستهای در آیندهای نه چندان دور بر آنها تحمیل خواهد کرد، غرامتی که هیچ نهاد و سازوکار قابل اعتماد و عادلانهای برای بررسی آن و احقاق حق خود نمیبینند.
روشن است که اگر هیئت رئیسه دانشگاه تهران جدّا بر این باور است که نه در بستهای وجود دارد و نه غرامتی، و اینها جز بدبینی و کجبینی و افترا نیست جا دارد علنا و رسما این باور خود را اعلام کرده، ضمانت کند که استادان، کارکنان، و دانشجویان همگی امان دارند تا نظرات مخالف و اعتراضی خود با طرح به اصطلاح توسعه دانشگاه تهران را اظهار کنند. نیز روشن است که در غیاب چنین اماننامهای و با وجود فضای خوف و رعبِ مولود رفتار رایج اکثر حاکمان و کارگزاران، این اظهار مسئولان دانشگاه تهران که «عموم اساتید دانشگاه تهران مدافع این طرح هستند» کمترین اعتبار و ارزشی ندارد.
با این وجود، سکوت و تجاهل و توجیه ما استادان، خواه بعلت خوف از پاپوشسازی و اخراج و قطع رزق و روزی باشد و خواه به قصد یارگیریهای رانتی برای تکاثر ثروت و قدرت هر چه بیشتر آتی، بی هیچ تردیدی مایه شرم و ننگ است.
اهالی مظلوم و مورد تعدّی محله وصال! چقدر سنجیده و بصیرتمندانه متذکر شدهاید که «این ظلم و بیعدالتی دیر یا زود سراغ شما و یا نزدیکانتان خواهد آمد». اما جای سئوال دارد که آیا استادان متوجه هستند که هیولای سرمایهداریِ افسارگسیخته حاکم و سرمایهدزدی و غارت بیتالمال کور است و ملاحظه این و آن نمیکند؟
اعتراف کنم که برخی از همکسوتانم کوری این هیولا را نمیبینند و درنمییابند. برخی هم قائلند زمانی که نوبت به ما رسد ما یا از این دیار کوچ کردهایم و یا به اقلیمی فرنگی پناه خواهیم برد. و برخی دیگر هم از حالا با خوشخدمتی و تملق استادانه گانگسترهای ظاهرالصّلاحِ شیفته خدمت به فکر یارگیریهای رانتی هستند تا به هنگام نیاز، خود را از چنگال بیرحم آن هیولا نجات دهند. با این وصف، باید صادقانه اعتراف کرد که نسبت به این هیولای بیرحم کور، اکثر اساتید به ترتیب یا جاهلاند و یا دچار دنائتاند و یا دچار رذالت و خیانتاند.
اهالی مظلوم و مشرفـبهـغارتِ محله وصال! براستی چرا «روزگاری به خود میبالیدیم که سالیان سال با دانشگاه تهران همجوار بودهایم»؟ ایکاش میتوانستم بفهمم دقیقا چه چیز دانشگاه تهران باعث بالیدن به همجواری آن میشود؟ آری! شهدای ١۶ آذر و دیگر غیورمردان آن روز دانشگاه تهران که برای استقلال میهن در مقابل سیطره آمریکا سینه سپر کردند براستی مایه افتخار و الهام هستند. نیز، برخی دانشجویان همین دانشگاه را امروزه مییابید که حس جوانمردی و غیرت و آزادگی دارند و خود را به جناحهای فاسد در قدرت نفروختهاند.
امّا اولا، این فضیلتهای ارجمند تعالیبخش منحصر به برخی از دانشجویان دانشگاه تهران نیست. این قبیل دانشجویان رشید و عدالتخواه و جوانمرد را شما کمابیش در سایر دانشگاهها هم مییابید. ثانیا، جای تامّل بنیانی دارد که آیا این قبیل دانشجویان حقطلب، آن فضایل را از استادانشان یادگرفتهاند یا عمدتا از اصالتها و پاکدلیها و لقمههای حلال سر سفره خانه و خانواده؟ گفتهاید دانشگاه تهران، «دانشگاهی که داعیهدارِ پاسداری از ارزشها، حرمتها، و قانونمداری است». براستی میتوان این پاسداری را بطور مصداقی نشان بدهید؟
عزیزان! دیرهنگام است که بازنگری بنیانی در دانشگاهها و صد البته در حوزههای علمیه ضرورتی حیاتی یافته است. تعارفات را باید که کنار بگذاریم و صادقانه و شجاعانه فریاد کنیم: ما و نهادهای فرهنگی و علمیمان سخت در سراشیبی انحطاط و فساد قرار داریم.
ستمدیدگان محله وصال! بحق گفتهاید: «… در زمانهای که بیتوجهی به حقوق مردم بیداد میکند». آری! بشدت هم بیداد میکند! کارگران هفت تپه، هپکو، آق درّه، فولاد اهواز، آلومینیوم المهدی، تمام واحدهای صنعتی خصورانتی، و تقریبا تمام واحدهای تولیدی حکومتی اعم از دولتی و غیره را مرور کنید.
رسانههایی که قرار بود چشم و گوش مردم و زبان استیفای حقوق مردم باشند، شامل صداوسیما، امروزه چه نسبتی با تضییع مستمر و سازمانیافته حقوق مردم و بخصوص اقشار محرومتر و ضعیفتر جامعه دارند؟
اینک اما از خود بپرسیم اگر استادان دانشگاهی و البته نیز حوزوی در قبال این روند دیرپای، سکوت و لاپوشانی و بعضا همراهی پیشه نمیکردند فساد و افساد ساختاری این چنین در هر نهاد و عرصهای لانه میکرد و رویه میشد؟
اهالی مظلوم و محاصرهشده وصال! اینک که هیچ نهاد حکومتی حتی پا پیش نگذاشته تا دستکم بیدادِ بر شما را بشنود و سپس آن را فقط انتشار دهد، بر شماست که با سایر مظلومان و همدردان، بویژه اهالی محروم و محاصرهشده ده ونک و سایر صنوف محروم، اتحاد کنید و تا میتوانید در اقدامات اعتراضی خود همگامی و همکاری کنید. نمیبینیم چگونه شیفتگان قدرت و ثروت، از منتهی الیه راست تا منتهی الیه چپ و برغم جنگهای زرگریشان، چگونه همه با هم در پایمالکردن آرمانهای متعالی و عزتبخش انقلاب متحد و همکار و همپوشان هستند؟
نمیبینیم چگونه در اِعمال منظم تبعیض و تجاوز گسترده به بیتالمال و احیای اشرافیت جدید و ایجاد انحصارات بر اموال و منابع ملی چقدر هماهنگ و یکپارچه عمل میکنند؟ دربار فاسدِ مفسدِ مکّارِ زروزوروتزویر را نمیبینیم؟ در اینصورت چارهای جز همافزایی نیرو و امکانات خود با سایر مستضعفان و محرومان میبینید؟
برادران و خواهران دوزخیم! این چند کلام گهربار را باید که در عمق قلوبمان تعبیه و علیالدوام آنها را نجوا کنیم: «هرگاه ستمدیدهاى دیدى، او را در مقابل ستمگر یارى کن» (امیرالمومنین(ع) غررالحکم، حدیث ۴٠۶٨). «حق را بگو، اگر چه نابودی تو در آن باشد زیرا نجات تو در همان است» (امام کاظم علیهالسلام، تحفالعقول: ص ۴٠٨).
«ای دنیا! اف بر تو و بر دوستاران شرور و عوامفریب و ثروتوقدرتطلب تو»
سعید زیباکلام
شنبه ١۵ دیماه ١٣٩٧