به کرات از برخی مقامات عالیرتبه می‌شنویم که کسانی که برای مردم سخن می‌گویند یا می‌نویسند، در مردم امید ایجاد کنند.
بنظرم ضروری است در تلقی خود از مفهوم امید و چگونگی ایجاد و امحاء و کاهش و افزایش آن تجدیدنظر کنیم.

آیا براستی به صرف اینکه علی‌الدوام از کارهای احتمالا مثبت آتی صحبت کنیم در مردمی که طی سالیان متمادی به فقر و محرومیت دچار شده‌اند، امید ایجاد می‌شود؟

آیا به صرف اینکه علی‌الدوام اقدامات کم و بسیار کم و بعضا مناسب سالهای گذشته را بازگو کنیم مردم مصیبتها و رنج و عسرت گذران زندگی یومیۀ خود و نیز انبوهی از وعده‌های دروغ یا تحقق‌نیافتۀ مقامات را فراموش می‌کنند و به زندگی امیدوار میشوند؟
براستی ما چه تلقی‌ای از انسانها داریم که بر این باوریم آنها، صرفنظر از وضعیت ملموس پردرد و رنج معیشتی خود، با حرف و سخن و بمباران رسانه‌ای «وضعمان خوبست» و «انشاالله بزودی بهتر هم می‌شود»، تمام مشکلات و نابسامانی‌ها و گرفتاری‌های پی‌درپی زندگی‌شان را به یکباره فراموش کرده به آیندۀ دور و نزدیک خود امیدوار می‌شوند؟ شاید این تلقی در مورد کودکان و معدودی از نوجوانان خالی از حقیقتی نباشد، اما برای جوانان و بویژه برای زنان و مردانی که بار نان‌آوری خانواری را بردوش می‌کشند حقیقتا حیرت‌انگیز است.
ما را چه می‌شود که مردم را همچون کودکانی زودباور و ساده‌لوح می‌پنداریم؟
پناه بر خدای رحمان!

سعید زیباکلام
هفتم ماه شریف و کریم و پرفضیلت رمضان، ۲۰ فروردین ۱۴۰۱٫

به اشتراک بگذارید : | | |